تو این عشق و رفاقت نداشتی تو صداقت
همون عهدی که بستی خودت اونو شکستی
عجب حوصله داری که بازم گله داری
ولی ای گل نازم همینه همه رازم
فدایه تو شدم من نگفتم که فدا شو
فقط گفتم عزیزم تو یار دل ما شو
تو هم رفتی ز پیشم زدی تیشه به ریشم
که با چشم پر آبم حالا خونه خرابم
میشینم سر راهت به امید نگاهت
میگن نا مهربونم شدی ورد زبونم
به پایه همه هرفات نشستم ننشستی
از اون زخم زبونات شکستم نشکستی
آرزومه دیدنه چشمایه تو حتی تو خواب
دیدم اون نرگس مستو یه شبی مصله سراب
مست و مدهوش شدم از دیدن چشمایه قشنگت
یادم آمد دوره ی کودکی و عهد شبام
تو قشنگی
تو لطیفی
تو چه پاکی
تو همون برگه گلی
اما چی فایده گذرا مصله شهاب